نقش اصلی در پشتیبانی از نیروهای نظامی عمان و حتی رویارویی مستقیم با شبه نظامیان چپگرای ظفار بر عهده نیروهای نظامی ایران بود و به خاطر این پشتیبانی بود که قابوس توانست زمام امور را در سال ۱۹۷۵بار دیگر به دست بگیرد.
مجرد از سال ۱۹۷۶
سلطان قابوس در عمان در راس حکومت پادشاهی کاملا مطلقه قرار دارد؛ حکومتی که تحت نظارت پارلمان يا دستگاه قضا نیست. او ۴۳ سال پیش با سرنگونی حکومت پدرش، توانست عمان را از کشوری منزوی و فقیر با شورشهای پراکنده به کشوری با ثبات دارای صنایع صادرات نفت خام و زیرساختهای پیشرفته و به روز تبدیل کند. این پادشاه که ثروت رسمی او را برخی بیشتر از ۷۰۰ میلیون دلار برآورد کردهاند اما از سال ۱۹۷۶ مجرد شده است. سلطان قابوس در آن سال با کامیلا،دختر عموی خود ازدواج کرد اما این پیوند زناشویی مدت کوتاهی بعد با طلاق به پایان رسید. از آن زمان تاکنون هم دیگر پادشاه عمان قید ازدواج و تشکیل خانواده را زد و به خاطر نداشتن فرزند خیلیها نگران جانشینی او هستند.
بدون فرزند،بدون جانشین
سلطان قابوس فارغ التحصیل آکادمی نظامی ساند هرست لندن است و حتی برای مدتی در ارتش انگلیس فعالیت کرده است. زمانی که ۱۶ سال داشت او به دستور پدرش سلطان سعید بن تیمور به انگلستان فرستاده شد و به مدت دو سال در فرهنگستان نظامی سلطنتی سندهرست آموزش دید. مدتی را در هنگ پیاده زرهی انگلیس خدمت کرد و حتی مدتی خدمت نظامی در آلمان غربی را هم در پروندهاش دارد. قابوس بن سعید اما فرزند یا برادری ندارد که جانشین او شوند. گفته میشود یک توافق اعلام نشده وجود دارد که کسی درباره جانشینی سلطان، صحبت نکند زیرا هر گاه صحبتی انجام شود، بلافاصله تقسیم بندی صورت میگیرد و نزاع برای قدرت آغاز میشود. سلطان قابوس هم اکنون سه پسر عمو به نامهای اسعد، شهاب و هیثم بن طارق آل سعید دارد که از شانس بیشتری برای جانشینی برخوردارند.
سلطان قابوس در کودکی به همراه پدرش
علاقه شدید به موسیقی کلاسیک
سلطان قابوس یک طرفدار جدی موسیقی کلاسیک است. او برای خودش ارکستری شامل ۱۲۰ نوازنده دارد که قطعات مورد علاقه او را اجرا میکنند و در بسیاری از سفرهای خارجی همراه پادشاه هستند. اکثر اعضای این گروه جوانان عمانی هستند که از سال ۱۹۸۶ تحت آموزش مستمر قرار گرفتهاند تا بتوانند به نوازندگانی چیره دست تبدیل شوند.
دشمن عقل
امام علی علیه السلام :
اَلْهَوى عَدُوُّ الْعَقْلِ؛
هواى نفس، دشمن خرد است.
شرح غرر: ج1، ص68